هشدار جدی یک پزشک: مصرف خودسرانه آسپرین ممنوع است یک نشانه پوستیِ قند خون بالا مدارس مشهد فردا چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ تعطیل شد + جزئیات چهار کشته و مصدوم در محور رشتخوار به تربت‌حیدریه براثر سانحه رانندگی (۲۲ مهر ۱۴۰۴) + فیلم خودرو آمد، فرهنگش نیامد! بازداشت عامل ضرب و شتم پسربچه ۱۲ ساله (۲۲ مهر ۱۴۰۴) + فیلم درباره معیار‌های اصولی رانندگی | توپ ترافیک در میدان استانداردسازی! ۳ افسر پلیس در انفجاری در ایتالیا کشته شدند (۲۲ مهرماه ۱۴۰۴) دبیر شورای عالی فضای مجازی: سه حمله سایبری مهم به زیرساخت‌های کشور دفع شد قاتل امیرمحمد خالقی فردا (چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴) قصاص می‌شود فوت ۵ نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی فسای فارس براثر تصادف (۲۲ مهر ۱۴۰۴) محصولات غذایی خانگی باید دارای مجوز بهداشتی باشند دستگیری ۸ گروگان‌گیر مسلح در چابهار (۲۲ مهر ۱۴۰۴) چند راهکار برای مراقبت‌های روانی و جسمی در فصل دوست‌داشتنی پاییز | از افسردگی فصلی تا فرصت زندگی در خزان آیا مدارس مشهد و خراسان رضوی فردا (چهارشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۴) تعطیل می‌شود؟   چند نکته درباره مزایای اصلی پروبیوتیک‌ها صدور هشدار سطح نارنجی در خراسان رضوی درپی پیش‌بینی آلودگی شدید هوا (۲۲ مهر ۱۴۰۴) کشف ۴۸ بسته هروئین بلعی از یک تبعه افغان در مرز دوغارون خراسان رضوی (۲۲ مهر ۱۴۰۴) پیش‌بینی کاهش نسبی دمای هوا در نوار شمالی کشور (۲۲ مهر ۱۴۰۴) وضعیت دما و بارش کشور تا آذرماه ۱۴۰۴ چگونه خواهد بود؟ تقدیرنامه‌ای برای یک زندگی غیراستاندارد زنگ ورزش مدارس در هفته، یک ساعت بیشتر شد | برگزاری المپیاد‌های درون‌مدرسه‌ای از ۲۶ مهر ۱۴۰۴ ورود رایگان به تمام موزه‌ها برای نابینایان و کم‌بینایان به مناسبت روز عصای سفید (۲۳ مهر) توضیح یکی از مسئولان آموزش و پرورش قزوین درباره تنبیه ۲ دانش‌آموز در مدرسه اهدای اعضای جوان مرگ مغزی در مشهد به ۲ بیمار زندگی دوباره بخشید (۲۲ مهر ۱۴۰۴) خراسان‌رضوی، پیشرو در ارتقای کیفیت و ایمنی برای بلندمرتبه‌سازی ساختمان‌ها پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (سه‌شنبه،۲۲ مهر ۱۴۰۴) | آغاز روند کاهش نسبی دما از فردا آبدارخانه‌ها و اتصالات گازی غیراستاندارد، زنگ خطر جدی برای مدارس
سرخط خبرها

رهایی از دام اعتیاد، سقوط در چاه سرقت | پشت پرده سرقت‌های شبانه در پروژه‌های ساختمانی مشهد

  • کد خبر: ۳۵۵۰۷۲
  • ۰۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۳
رهایی از دام اعتیاد، سقوط در چاه سرقت | پشت پرده سرقت‌های شبانه در پروژه‌های ساختمانی مشهد
او برای نان‌آوری خانواده از اعتیاد نجات یافت، اما وسوسه پول سریع، پای قدیر را به سرقت مصالح ساختمانی کشاند. حالا با دستگیری‌اش، نه تنها آبرویش را باخته، بلکه آینده خود و سه فرزندش را نیز به خطر انداخته است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ پدرم کارگر بنا بود و اوضاع اقتصادی سطح پایینی داشتیم. به همین خاطر هم مدرسه نرفتم و بی سواد هستم. همه خواهر و برادرانم در سن خیلی کم ازدواج کردند؛ من هم در ۱۹ سالگی عاشق دختر همسایه شدم و درحالی پای سفره عقد نشستم که سرباز بودم.

 بعد از پایان سربازی مدتی کارگری می‌کردم و چون پول اجاره خانه نداشتم، زندگی مشترکم را در انباری منزل پدرم آغازکردم؛ ولی درآمد ثابتی نداشتم تا این که یک روز با یک نفر که درکارخانه بازیافت زباله کارمی کرد، آشنا شدم. اوگفت: این جا اگر شیشه و پلاستیک بیاوری، پول خوبی می‌دهند! من هم چند تا کیسه بزرگ تهیه کردم و روز‌ها از داخل سطل‌های زباله سطح شهر، شیشه و پلاستیک جمع آوری می‌کردم و غروب به کارخانه بازیافت تحویل می‌دادم و همان جا براساس وزنی که کیسه‌ها داشت، پول می‌دادند.

 کار بسیارسخت و طاقت فرسایی بود. خیلی خسته می‌شدم. توسط یکی از کارگر‌های آن جا به مصرف مواد مخدر روی آوردم. او می‌گفت: باعث تسکین بدن درد می‌شود. راست می‌گفت اوایل مصرف خیلی خوب بود، اما بعد از۳ ماه دیگر بدون مصرف شیشه، توان کارکردن هم نداشتم. خانه نشین شده بودم پول نداشتیم. مدام با همسرم در جنگ و جدال و درگیری بودیم. البته حق داشت حالا دیگر بعد ازگذشت ۱۰ سال صاحب۳ فرزند شده بودیم. آن‌ها خرج داشتند، اما اعتیاد من نه تنها باعث بیکاری‌ام شده بود، بلکه پرخاشگر و بدخلق هم شده بودم.

پدر و مادرم به خاطر بچه‌ها و همسرم از نظر مالی کمک می‌کردند. چندبار با هزینه پدرم به مرکز ترک اعتیاد رفتم، اما در مدت کوتاهی دوباره آلوده می‌شدم. دست خودم نبود؛ برای فرد معتاد ترک اعتیاد مثل توبه گرگ است. همسرم خسته شده بود و مدام حرف از جدایی می‌زد، اما با پادرمیانی والدینم دوباره به زندگی امیدوار می‌شد. تا این که بعد از بار سوم که از کمپ برگشتم، تصمیم گرفتم ترک کنم و به خاطر این که از آن فضا دور باشم به پیشنهاد یکی از برادرانم به مشهد آمدم و در یک ساختمان کارگر بنا شدم،

چون بنایی بلد بودم. کارم را شروع کردم در همان جا هم شب‌ها می‌خوابیدم. آخر ماه هم به زابل برمی گشتم. اوضاع خیلی بهتر شده بود؛ حقوق داشتم و اعتیاد را ترک کرده بودم و خانواده‌ام خوشحال بودند. صاحبکارم خیلی راضی بود.

۶ ماه گذشت تا این که یک شب یکی از کارگران آن جا به من گفت: قدیر از این وضعیت خسته نشدی؟ می‌خوای پول بیشتری با هم دربیاریم؟! من از خدا خواسته گفتم چرا که نه ولی چه جوری؟! گفت:کاری ندارد شب‌ها که همه خوابیدن مصالح ساختمانی را کم کم به جای دیگری که سراغ دارم منتقل می‌کنیم، کسی هم متوجه نمی‌شود. گفتم: باید فکر کنم چند روزی ذهنم درگیر بود مانده بودم ولی وقتی به شرایط زندگی و همسر و فرزندانم فکر می‌کردم بسیار وسوسه شدم و پذیرفتم.

موسی گفت: از سیمان شروع کنیم، چون بار سیمان زیاد آمده کسی متوجه کم شدنش نمی‌شود. چند ماهی مصالح را شب‌ها سرقت می‎کردیم و به انباری که «موسی» داشت می‌بردیم. وقتی زیاد می‌شد یک وانت اجاره می‌کردیم و درخارج شهر می‌فروختیم؛ پول را هم نصف می‌کردیم. اما از آن‎جایی که مال حرام خوردن ندارد، در یکی از شب‌ها ناگهان کارفرما برای سرکشی به سر ساختمان آمد و ما را درحال سرقت دید و بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت!

حالا من مانده‌ام با کلی ندامت و آبروی برباد رفته!‌ای کاش...

تحقیقات بیشتر افسران زبده دایره تجسس با دستور‌های ویژه سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری نواب صفوی مشهد) برای کشف اموال سرقتی و دستگیری مالخران ادامه دارد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->